کد مطلب:210798 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

امام و منصور در ربذه
یكی از اوقاتی كه منصور امام صادق را به قصد جانش احضار نمود موقعی بود كه از سفر مكه برمی گشت در ربذه بین مدینه و شام آن حضرت را احضار نمود.

عبدالله بن ابی لیلی می گوید من در ربذه بودم و منصور آمد یكی را فرستاد نزد اباعبدالله امام صادق او را آوردند چون آمد منصور صیحه ای زد و گفت قتلنی الله ان لم اقتله.

امام ششم را با چند نفر از رجال ارتش خشمناك و سفاك وارد بر منصور نمودند تا به درب اطاق او رسید دیدیم امام صادق لبهایش حركت می كند و منصور كه با خشم و غضب بود از حال خود برگشت و گفت مرحبا یا ابن عم مرحبا یابن رسول الله.

برخاست او را استقبال نمود و روی مسند خود نشانید - چون تعارفات برگزار شد و امام بیرون آمد ابن ابی لیلی همراه امام بیرون آمد و پرسید این چه رمزی بود كه منصور شما را با خشمی شدید خواست و با احترام مرخص نمود.

فرمود ما شاء الله ما شاء الله لا یأتی بالخیر الا الله لا یصرف السوء الا بالله ما شاء الله



[ صفحه 290]



كل نعمة فمن الله ما شاء الله و لا حول و لا قوة الا بالله.

این دعا كه تسلیم محض به اراده و مشیت الهی است می خواند و همه هستی و نیروها را به نیروی حق متكی می دانست و فرمود جز خدا هیچ كس نمی تواند خیری برساند و از شری مصون دارد.